جدول جو
جدول جو

معنی دس کل - جستجوی لغت در جدول جو

دس کل
گردوی بزرگ و سنگین که از آن به عنوان تیله استفاده کنند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُ کُ)
که دم کوتاه دارد. که دم بریده دارد. کوتاه دم. دم کوتاه یا دم نیمی بریده. (یادداشت مؤلف). بی دم. ابتر. بدون دنب
لغت نامه دهخدا
تصویری از دم کل
تصویر دم کل
کوتاه دم، بیدم بدون دنب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دم کل
تصویر دم کل
((دُ کُ))
کوتاه دم، بی دم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از در کل
تصویر در کل
روی هم رفته
فرهنگ واژه فارسی سره
چیدن مخروطی شکل دسته های گندم
فرهنگ گویش مازندرانی
کوزه ی کوچک، تنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
اولین بنه گاه رمه پس از کوچ، پشیمان شدن و بازگشتن از راهی که طی شد، پس گرد، عقب گرد، جای پا، نشان پا که از رفتن کسی یا حیوانی بر زمین بماند، پشت گردن
فرهنگ گویش مازندرانی
چیزی شبیه دم که بر پشت افراد آویزان شودوبال
فرهنگ گویش مازندرانی
دست کم حداقل
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی دو شاخه با پایه ی بلند
فرهنگ گویش مازندرانی